مبشر آمد و اخبار فتح ختلان داد


نشاط باده کن ای خسرو خراسان شاد

درخت رقص کنان گشت و مرغ نعره زنان


چو برد مژدهٔ فتحت به باغ و بستان باد

تویی که هرچ بخواهی خدات آن بدهد


بدان دلیل کزو هرچه خواستی آن داد

تویی که تیغ تو چون سیل خون برانگیزد


کنند انجم و ارکان ز روز طوفان یاد

به عون عدل تو از شیر و یوز بستانند


گوزن و آهو در بیشه و بیابان داد

ز سنگ ریز در تست دست دریا پر


ز فتح باب کف تست ابر نیسان راد

جهان ز خصم تو مخذول تر نیابد کس


مگر ز مادر محنت برای خذلان زاد

چنانکه نصرت دین می کنی ز رایت و رای


به هرچه روی نهی ناصر تو یزدان باد